-
زیبا و دلربا
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 14:14
امروز از خواب بیدار شدم و با قلبم آسمون رو دیدم با ترس پرده رو کنار زدم و بدون هیچ خجالتی از این چار دیواری فرار کردم زمان رو تغییر دادم , بخاطر اینکه نوازشهای تو رو در تمام سال دوست دارم آروم شدن با چشمای تو که بیشتر از خورشید روشنایی دارن پاورچین پاورچین رفتن تا رسیدن به آرزوهای دور و درازت قرار گرفتن دنیای تو در...
-
یا حسین
جمعه 26 آذرماه سال 1389 17:21
یا حسین خود لب تشنه به شهادت رسیدی اما بندگان خدا را با (( آب حوض کوثر که از دستهای ساقی آن همچون چشمه ی زلال جاریست )) سیراب می کنی
-
این چنین یک ترانه مرا به سوی خود جذب کرد
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 13:45
چندین بهار در ورای طلیعه تغییرات این چنین یک ترانه مرا به سوی خود جذب کرد بیش از یک نشان ظریف نبود ، که سپس هویدا شد و این چنین یک ترانه مرا به سوی خود جذب کرد بیش از این در قلمرو دوردست دیگر ، هنگام نغمه سرایی با نگاه در آیینه ها بدون هیچ توجهی ، یک روز را به آرامی قدم زدم با شوق و ذوق کودکانه که تا امروز ادامه دارد...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریورماه سال 1389 19:24
خط به خط شعرها را پشت سر گذاشته ام
-
مادر
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1389 17:05
مادر چی بگم لایق چشمای تو باشه مرهم اشک و قلب پرمهر تو باشه بهشت خدا زیر پای تو ستاره های آسمان در تلالو نگاه تو مادر سجاده ت لبریز از یاس سپید نیایش های تو به عرش کبریا رسید در سکوت تو رازی نهفته خدا در قلب تو گل مروارید کاشته (( شهرزاد)) این شعر رو خودم نوشتم
-
شقایق
شنبه 2 مردادماه سال 1389 20:50
هیچ واژه ی در وصف تو نیست هیچ گلی در زیبایی همتای تو نیست شقایق زیبا سرمست می شوند گل ها از عطر تو آهوان دشت بوسه می زنند به دامان تو حوریان با تاجی از گل شقایق اشک شوق تو خنده مستانه تو سیه موی تو سپید روی تو پروانه ها در آرزوی آغوش تو شقایق زیبا هیچ واژه ای در وصف تو نیست هیچ گلی در عاشقی مانند تو نیست (( شهرزاد ))...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 16:41
به خطر افکندن تمام هستی بخاطر عشق بخاطر آزادی و سربلندی خودمان با شجاعت و حس پرواز لذا این عشقی ست گسترده و تو یک موهبتی و صداقت من برهانی ست بر همه چیز و اکنون به این خاطر دو روح از یک بدن هستیم قلبها به هم نزدیک می شوند و فرشتگان می رقصند و در گرداگرد ما نغمه های موسیقی می نوازند بسیار زیبا با مهربانی و بدون بهانه...
-
تقدیم به خدای عشق
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1389 20:18
خداوند عشق مرا رستگار کرد تو را سپاس می گویم برای آمرزش ، زار زار گریستم در حالی که مجذوب آرامش تو شدم خداوند عشق ، یاری تو بود پروردگارا با اندوه به سوی تو طلب بخشش کردم به تو نیاز داشتم گر پادشاهی مرا نجات ده با آرامشت پاسخم ده پروردگارا تو را بخاطر نجات ام سپاس می گویم تو را بخاطر کلام عاشقانه ات سپاس می گویم هم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 اسفندماه سال 1388 18:30
چه سالها گذشت شیشه ی عمرم بی تو شکست چه سالها گذشت دلم بی تو از هم گسست چه سالها گذشت فروغ چشمانم به ظلمت نشست چه سالها گذشت طلوع زندگی ام به غروب فردا پیوست (( این شعر رو خودم نوشتم ))
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 اسفندماه سال 1388 05:30
Bésame, bésame mucho Como si fuera esta noche La última vez Bésame, bésame mucho Que tengo miedo a perderte Perderte después Bésame, bésame mucho Como si fuera esta noche La última vez Bésame, bésame mucho Que tengo miedo a perderte Perderte después Quiero tenerte muy cerca Mirarme en tus ojos Verte junto a mi Piensa...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 20:14
آتش و صلیب آهنین طلب یاری و سکوت بخاطر شکنجه ام دوباره متولد خواهم شد این شکنجه ایی که از درون تحمل می کنم درست مثل یک عذاب است دلم گواهی می دهد که به زودی خواهم مرد برای رهایی از این درد جانکاه رویای آزادی را می یابم افسوس لحظات دیروز را می خورم قادر به زیستن نیستم قادر به تجسم رویا نیستم قادر به اندیشیدن نیستم می...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 06:35
El fuego y la cruz de hierro evocan con el silencio que desde mi infierno renaceré Esta tortura que llevo dentro clavada como un tormento presiento que pronto estallare Busco un sueño de libertad para salir de este tormento extraño aquellos momentos de ayer No puedo vivir, no puedo soñar no puedo pensar, quiero...
-
مجله موفقیت
چهارشنبه 16 دیماه سال 1388 20:56
عزیزم همه تلاشم حس دلبستگی به توست من احساس شادی ، امید و موفقیت را در چشمان تو صدای تو و آرزوهای تو می یابم زیرا برای پیروزیت مبارزه می کنی فقط همین چند خط در مجله موفقیت چاپ شد در حالی که من ( ۲ تا ترجمه ی کامل ) داده بودم مهم نیست خوشحالی خوبه ، حتی اگه کوچیک باشه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 10:16
عزیزم شتاب کن برای آنکه ،خاطرات و سکوت وجودمان را آشفته نکند شتاب کن زمان به سرعت می گذرد تا اینکه روزگار ناموافق لحظات شادی بخش زندگیمان را تهدید می کند و خواستار به یغما بردن آن است همیشه احساس کرده ایم بخاطر همه چیز با یکدیگر زندگی می کنیم عزیزم شتاب کن زیرا لحظات باز می گردند زیرا نمی خواهم تو را از دست بدهم زیرا...
-
تو چه کردی ؟
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 19:38
دیروز هر دوی ما رویای یک زندگی ایده ال را می دیدیم دیروز زیباترین واژه ها بر لبهای ما جاری می شد زیرا با چشم هایمان روح آسمانی خود را احساس می کردیم و بی شک حقیقت بسان موج در نگاه تو نمایان می شد دیروز سوگند خوردیم تا بر تمام جهان فائق آییم دیروز مرا قسم دادی که این عشق ، تا ابد جاودانه می ماند برای پیوستن به عشقی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 شهریورماه سال 1388 12:20
The sound of holding on - almost a whisper The sigh of broken hearts - a quiet cry The rain upon your face Brings gravity and grace And softly you begin to breath again I don't have all the answers to your sad prayers But if I could I'd give you angel's wings To go where hope is found With strength to reach beyond And...
-
The Keeper
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1388 15:15
برای مدتی ، مثل یک پرنده بی ترانه بودم برای مدتی ، مثل یک دریاچه ی خشک بی باران بودم ناگهان تو در زندگی ام قدم گذاشتی و مرا مثل یک فرشته گریاند تو بی همتا هستی مثل یک لبخند بی پایان به زندگی من بیا کمی فکر کن تو می توانی یک حامی باشی خواست تو این است مرا به خودت نزدیک تر کنی تو در من جاری هستی به همراه تمام احساساتی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 اسفندماه سال 1387 22:04
شاید ناشکیبا بوده ام برای پیشی گرفتن بر همه بدون نگریستن به سرنوشت برای رهایی از زخمهای التیام نیافته شاید با بی صبری رها کرده ام همه چیز را که بودند قسمتی از گذر عمر و تعالی زندگی شاید به این خاطر تنها کسی بوده ام که دلباخته ی ماه شدم این گناه م ن بسیار ملال آور بود تپیدن قلبم از هر سو تپیدن قلب بیقرارم از هر سو و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 اسفندماه سال 1387 16:37
پدر بزرگ نیستی ....... جای تو ، همیشه در کنار سفره هفت سین خالیست پدر بزرگ نیستی ........ اما یاد تو ، همیشه در دلهای ما باقیست پدر بزرگ نیستی .......
-
خواننده
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1387 15:08
من خواننده هستم امروز برای شنیدن بهترین آهنگها آمده اند می خواهم به آنها تقدیم کنم از زندگی می خوانم از خنده ها از غصه ها از شوم ترین لحظه ها از زیباترین پدیده ها برای شادی آمدند پول پرداختند وقت غصه نیست بیا ! ترانه را آغاز کن همیشه در خیابان مرا متوقف می کنند افراد بسیاری که شایعه درست کردند گوش کن ! هکتور تو همیشه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 دیماه سال 1387 18:35
Hola viejo dime cómo estás, los años pasan y no hemos vuelto a hablar y no quiero que te pienses que me he olvidado de tí. Yo por mi parte no me puedo quejar, trabajando como siempre igual, aunque confieso que en mi vida hay mucha soledad. En el fundo tú y yo somos casi igual y me vuelvo loco solo con pensar. Quizás,...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آبانماه سال 1387 12:47
وبلاگ جدید مترجم