امروز از خواب بیدار شدم و با قلبم آسمون رو دیدم
با ترس پرده رو کنار زدم و بدون هیچ خجالتی از این چار دیواری فرار کردم
زمان رو تغییر دادم , بخاطر اینکه نوازشهای تو رو در تمام سال دوست دارم
آروم شدن با چشمای تو که بیشتر از خورشید روشنایی دارن
پاورچین پاورچین رفتن تا رسیدن به آرزوهای دور و درازت
قرار گرفتن دنیای تو در مدار تنها برای عشق به من
من طلسم وفادار تو هستم که در فراسوی این دنیا
صداقت تو رو بازتاب میده
زیبا و دلربا هستم و با قدرت زندگی میکنم
طور دیگه وجود نداره
به بازی و جادوی هنر عشق ملحق شو
در بستر توهماتم بخواب و از یه هذیان گویی این طور طبیعی لذت ببر
دلایلی برای عاشق شدن وجود ندارن
نیروی غریزه مثل آینه شفافه
Paulina Rubio
یا حسین
خود لب تشنه به شهادت رسیدی
اما
بندگان خدا را با (( آب حوض کوثر که از دستهای ساقی آن
همچون چشمه ی زلال جاریست )) سیراب می کنی
چندین بهار در ورای طلیعه تغییرات
این چنین یک ترانه مرا به سوی خود جذب کرد
بیش از یک نشان ظریف نبود ، که سپس هویدا شد
و این چنین یک ترانه مرا به سوی خود جذب کرد
بیش از این در قلمرو دوردست دیگر ، هنگام نغمه سرایی
با نگاه در آیینه ها
بدون هیچ توجهی ، یک روز را به آرامی قدم زدم
با شوق و ذوق کودکانه که تا امروز ادامه دارد
من ، خط به خط شعر ها را پشت سر گذاشتم
این چنین یک ترانه مرا به سوی خود جذب کرد
پیش از این در قلمرو دوردست دیگر ، در ایام هجرت
با نگاه در آیینه ها
بدون هیچ توجهی ، یک روز را به آرامی قدم زدم
و این چنین یک ترانه مرا به سوی خود جذب کرد
Jorge Drexler